معنی جیک نزدن

حل جدول

جیک نزدن

کوچک‌ترین حرفی نزدن

گویش مازندرانی

جیک جیک کاردن

جیک جیک هکاردن


جیک جیک

از اصوات، صدای جوجه ی پرندگان، ساکت، آرام، صدای مبهم...


جیک بیمئن

جیک بیموئن


جیک بزئن

دم زدن، حرف زدن، صدای جیک جیک جوجه از درون تخم در یکی دو...


جیک

صدا، خط فکری، سلیقه

فرهنگ معین

جیک جیک

آواز مرغان، سخنی که فهمیده نشود، کلام غیرفصیح. [خوانش: (اِ.)]


جیک

(اِ.) یک جانب قاب که با آن بازی کنند.

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

جیک جیک

(اسم) آواز مرغان، سخنی که فهمیده نشود کلام غیر فصیح.


لب نزدن

حتی اندکی آب نخوردن، هیچ نچشیدن از آن

لغت نامه دهخدا

لب نزدن

لب نزدن. [ل َ ن َ زَ دَ] (مص مرکب) (... بچیزی) حتی اندکی از آن نخوردن. هیچ نچشیدن از آن.


خارج نزدن

خارج نزدن. [رِن َ زَ دَ] (مص مرکب) ادای خارجی نکردن و در مقام گوز دادن نیز گویند و از اهل زبان بتحقیق پیوسته. (آنندراج در لغت خارج نزنی). و رجوع به خارج زدن شود.

فرهنگ عمید

جیک

صدای برخی پرندگان کوچک، به‌ویژه گنجشک، جیک‌جیک،

در قاب‌بازی، یک طرف قاب که پَهن‌تر است،

معادل ابجد

جیک نزدن

144

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری